سفارش تبلیغ
صبا ویژن



سیره فردی و خانوادگی امام علی علیه السلام - یک بانوی مسلمان

   

واژه سیره در اصطلاح اهل فن، حالت انسان، یعنی نوع خاص رفتار وعمل او است؛ از این رو بسیاری سیره را به معنای طریقه، هیئت و حالت دانسته اند.
از آن جا که حس کمال جویی و ویژگی نمونه پذیری ، امری فطری و ذاتی است، انسان برای ره یابی به سر منزل مقصود و دست یافتن به کمال مطلوب، در جست و جوی اسوه هایی برای پیروی از آنها و گرفتن سرمشق برمی آید و اگر در شناخت و الگوها، دچار خطا و لغزش شود، گمراه شده، ممکن است بر الگوهایی دست یابد که با ظاهری فریبنده، خود را رهبر و مقتدای جامعه ساخته اند و با پیروی از آنها به جای تکامل، به ذلت و خواری می افتند.
امام علی علیه السلام پس از پیامبر مصداق کامل اسوه حسنه اند و پیروی از وی، موجب هدایت و کمال امت اسلامی بلکه انسانی است و شیوه آن بنده راستین حق، سبب ترقی، رشد و تکامل بشر خواهد بود و به همان نسبت، سرپیچی از روش او، گمراهی و نابودی همیشگی را در پی خواهد داشت.
پیامبر درباره سیره علی علیه السلام به عمار یاسر این گونه سفارش می کند:
«ای عمار، اگر دیدی علی به تنهایی از یک راه می رود و تمام مردم به راهی دیگر روانند، به راه علی برو؛ زیرا او تو را به نابودی نکشاند و تو را از مسیر هدایت و رستگاری خارج نسازد.»
در روایتی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:
«ای علی، بی شک تو کسی را که پیروت باشد، هدایت خواهی کرد و آن که با سیره و راه تو مخالفت کرد، به طور قطع تا روز قیامت گمراه خواهد ماند.»[1]
 آن چه با عنان رفتار و سیره علوی در پی می آید، سیری در سنت، طریقت و سیره رفتاری امام علی علیه السلام است که ارتباط حضرت با خود و خانواده و بررسی رابطه وی با جامعه اسلامی و روابط اجتماعی او را در بردارد، بنابراین ایشان نه تنها در رفتار فردی بلکه در سیره خانوادگی اسوه و نمونه کاملی بودند.[2]
نخستین هسته کوچک جامعه انسانی کانون خانواده است که انسانها همدلی و همزیستی و مهر و محبت را ابتدا در آن و در دامن پر مهر مادر و آغوش گرم پدر احساس می کنند و شخصیت و منش خویش را به دست می آورند؛ آداب اجتماعی را می آموزند و از آن جا به صحنه جامعه می آورند و همان سان که در خانواده تربیت و پرورش یافته اند، با دیگر افراد برخورد می کنند و به همراه دیگر خانوده ها جامعه را می سازند؛ از این رو، خانواده از جایگاه والا، منزلتی ارجمند و موقعیتی ممتاز برخوردار است، به همین دلیل دین مقدس اسلام و سایر ادیان الهی، به این کانون اصلی انسان سازی توجه فراوان کرده، آن را بسیار مقدس و محرم دانسته اند. در این زمینه سیره خانوادگی علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها بهترین و متکامل ترین نمونه برای خانواده هاست.[3] حال به گوشه ای از رفتار فردی و خانوادگی آن حضرت اشاره ای می کنیم.

ایمان و عبادت علی علیه السلام
علاقه مؤمن به خدای تعالی هرگز به یکی از زوایای زندگی وی محدود نمی گردد؛ بلکه بدان سان که خدای سبحان در شریعت والای خود برای بندگان مشخص فرموده، عبارت است از تجرد کامل برای خدای متعال، با همه زوایای وجود خویش و در همه حرکات زندگی و شخصیت علی علیه السلام که ثمره تربیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود شخصیت پیامبر پیوند خورده و در همه بنیان هایش از آن حضرت مایه گرفته است نمونه ای است بس عظیم.
اکنون از بندگی علی علیه السلام سخن می گوییم و از رابطه و عشق او به طرف خدا می گویی، تا بلندای قله رفیعی را که علی علیه السلام بر آن صعود کرد بهتر دریابیم.[4]

خداشناسی علی علیه السلام
علی علیه السلام یگانه خداشناسی است که در خانه خدا چشم به جهان گشود و در خانه حق، کام جانش به نام حق و به یاد خدا شیرین شد. کعبه زادگاه او است و کسی که در خانه حق پا به گیتی نهد، خدای را چنان می شناسد که او را با چشم جان می بیند و درباره خدای کعبه، به کمال یقین می رسد، تا آن جا که خود به صراحت اعلام می کند:
«انی لعلی یقین من ربی و غیر شبهة من دینی؛ من درباره پروردگار خود به سر منزل یقین رسیده ام و تردیدی در دینم ندارم.»
او آشکارا اظهار می کند که « از آن زمان که خدا را دیدم، هیچ گاه در مورد او شک نکردم.»
خداشناسی علی علیه السلام به اندازه عظمت و بزرگی خود او است؛ زیرا خدای را در همه حال، حاضر و ناظر بر اعمال و برنامه های خویش می داند و او را به چشم دل می بیند؛ از این رو در برابر عظمت پروردگار با کمال فروتنی اظهار بندگی می کند و وقتی از وی پرسند که آیا خداوند را دیده ای تا وی را بپرستی پاسخ می دهند.
«آیا کسی را که ندیده ام می پرستم؟ چشم ها هرگز او را نمی بینند؛ اما قلب ها با نیروی حقیقت ایمان، وی را درک می کنند. به همه چیز نزدیک است؛ اما نه آن طور که به آنها چسبیده باشد. از همه چیز دور است؛ اما نه آن چنان که از آنها بیگانه باشد.[5] (خطبه 179)

آرامش و اطمینان
یکی از امور اساسی در طول زندگی مایه رنج و اضطراب دلهای آدمیان است. ترس و دلهره ناشی از احتمال از دست دادن دلبستگی ها و متعلقات گوناگون زندگی است. اما کسی که خود را به منبع لایزال الهی متصل ببیند و در یاد خدا غوطه ور گردد قلبش آرام و قرار می یابد و هرگز احساس ناراحتی و ترس و دودلی در آن رخنه نمی کند و ترس مربوط به کسانی است که از یاد خدا به دورند و دل به دنیا بسته اند به فرموده قرآن: «هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی سختی خواهد داشت»[6]
علی علیه السلام همیشه آرامش و اطمینان داشت و هیچ گاه نسبت به حوادث احتمالی آینده ناآرامی به خود راه نمی داد، چون او در مقام شهود، فنا و بقاء بالله قرار گرفته بود، و لذا در جنگ، وقتی دشمن شمشیر او را مطالبه می کند به او می دهد، و هرگز از ترس دشمن، و فقدان سلاح در برابر او هراسان نمی شود و ترس در دل نمی یابد.[7]

صبر و حلم علی علیه السلام
صبر و حلم از صفات فاضله انسانی است و از نظر علم النفس معرف علو همت و بلندی نظر و غلبه بر امیال درونی است و تسکین دردها و آلام روحی به وسیله صبر و شکیبایی انجام می گیرد.
صبر، تحمل شداید و ناملایمات است و شکیبایی در انجام واجبات و دوری از ارتکاب معاصی و محرمات. علی علیه السلام از هر جهت صبور و شکیبا و حلیم بود، زیرا رفتار او خود مبین حالات او بود. حتی در جنگ ها نیز این خصیصه را داشتند و تا دشمن ابتدا بیشرمی و تجاوز را آشکار نمی کرد، حضرت آغاز به جنگ نمی کرد و تا حریم دین و شرافت انسانی را در معرض تهاجم نمی دید صبر و حوصله به خرج می داد ولی در مقابل دفاع از حقیقت از هیچ حادثه ای رو گردان نبود.[8]
پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه سلام الله علیها فرمودند:
«به خدا سوگند، من تو را به ازدواج کسی درآوردم که از همه مردمان دانشش افزون تر، بردباری اش بیشتر و در ایمان بر خدا بر همگان پیشی گرفته است.[9]»

زهد علی علیه السلام
حضرت علی علیه السلام در زهد و تقوی پس از پیامبر، بی مانند بود ، به دنیا اهمیتی نمی داد و آن را مذمت می کرد و به مردار تشبیه می نمود ، در خوراک با فقیرترین مسلمین برابر بود و به نان خشک و نمک قانع بود. یکی از عمالش در ماه رمضان وارد کوفه شد و در مسجد به دیدنش رفت ، امام او را برای افطار به منزل برد و فرمود کاسه آبی آوردند، علی علیه السلام قدری جریش بیرون آورد و با آب مخلوط کرد و شروع به خوردن کرد، مرد به تصور اینکه غذای دیگری نیز هست در خوردن کوتاهی کرد، زیرا باور نمی کرد تنها خوراک خلیفه مسلمین این باشد، علی علیه السلام ملتفت شد و به او گفت: باید بدانی جز این خوراکی نیست و افطار ما همین است.
اگر گاهی غیر از نان جو، دو جور غذا در سفره بود، به یکی قناعت می کرد و دستور می داد که دیگری را برداند و همیشه غذای پایین تر را انتخاب می کرد.[10]
عمار یاسر می گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمود: یا علی خداوند تو را به زینتی آراسته که بندگان را زینتی محبوب تر از آن نزد خدا نیست و آن زینت زهد در دنیا است. نه تو از دنیا به چیزی رسیدی و نه دنیا توانست از تو چیزی بگیرد و خدا به تو محبت مستمندان عطا کرده و آنها به امامت و پیشوایی تو راضی اند و تو هم  از متابعت آنها خشنودی؛ خوشا به حال آن کس که تو را دوست می دارد و با تو صادق است و وای بر آن کس که با تو دشمن است و بر تو دروغ می گوید. و کسانی که تو را دوست دارند با تو صادق اند، همسایگانت در خانه و یارانت در قصر تواند، و کسانی که با تو دشمن اند و بر تو دروغ می بندند بر خدا حق است که آنها را روز قیامت در جایگاه دورغ گویان قرار دهد.[11]

جهاد و شجاعت علی علیه السلام
جهاد از بالاترین عبادات است. اساس و پایه دین با شمشیر علی استوار و محکم گردیده و همگان از فرشتگان آسمان تا زمینیان، از تلاش و جدیت حضرت در آوردگاه پیکار و نبرد به شگفت آمدند.
در پیکار بدر که اولین نبرد مسلمانان با مشرکین بود و خطر بسیار بزرگی برای مسلمانان به شمار می رفت علی بزرگان قریش را به هلاکت رساند، نیمی از کشتگان بدر که شمارشان به بیش از هفتاد تن می رسد فقط به دست علی علیه السلام کشته شدند و حضرت به علاوه در به هلاکت رساندن نیمی دیگر به کمک مسلمین و همراهی سه هزار فرشته شتافت.[12]
این جنگ نخستین جنگی بود که خداوند داستانش را در قرآن نیز بیان فرموده که مسلمانان در آن آزمایش شدند، و ترسش دلاوران آنان را فراگرفته بود و هر یک به بهانه ای خود را از آن کنار می کشید،[13] و چنان چه خداوند در قرآن فرموده: «چنانچه خدا تو را از خانه خود به حق بیرون آورد و گروهی از مؤمنان سخت رأی خلاف و کراهت اظهار کردند در حکم حق با آن که حق آشکار و روشن گردید با تو جدل و نزاع کردند که گویی به چشم می نگرند که آنها را به جانب مرگ می کشند.»[14]
حضرت همیشه به سپاهیان می فرمود: دنبال دشمن فراری نروید و مجروحین را مداوا و با اسیران مدارا کنید.[15] در شجاعت نیز برترین مردم بود، مردم در گذشته خود، نه چون او را دیدند و نه شنیدند و نه آیندگان مانندش را می یابند. مقام و منزلت علی در پیکار نبرد زبان زد خاص و عام بود و تا قیام قیامت با مردمان است. او دلاوری است که هرگز از آوردگاه نبرد نگریخته است از کسی باکی نداشته، درمبارزه با کسی شرکت نکرده مگر اینکه او را از پای درآورد، هیچ گاه ضربه ای به کسی وارد نساخت که ضربه دوم ضرورت یابد، و در روایت است «کانت ضرباته وتراً» ضربه هایش فرد بود.[16] این شجاعت و نیروی جسمانی فوق العاده اش اگر با اخلاص بی نظیر و بینش عمیق که مشکلات اصلی را روشن می ساخت نبود، امکان نداشت، زره بی نظیر محافظی برای پیامبر و دوام اسلام باشد و رشد حکومت اسلامی را به وجود خود وابسته سازند. بسا مردان نیرومندی که از شجاعت زیادی برخوردار بودند ولی دستشان از شناخت حق و یا اخلاص به او خالی بود، و از این ور از نیرویی که به آنها داده شده بود یا در راه نصرت باطل و مبارزه حق صرف می کردند امام علی علیه السلام از آن افراد کم نظیر است که جز برای حق و به نفع آن نجنگید.[17]

حسن خلق و تواضع علی علیه السلام
حضرت، خلقی نیکو داشت و بسیار افتاده و متواضع بود. با همگان با رویی گشاده و آرام روبرو می شد و با همه مهربان بود. حسن خلق حضرت علی علیه السلام در میان مردم ضرب المثل بود، با این همه دشمنان حضرت، تواضع و نیک رفتاری را برای ایشان عیب و نقص وانمود می کردند.
حضرت خود در خطبه ای می گوید: «شگفتا! فرزند آن زن بدنام (عمروعاص) در میان مردم شام شایع می کند که من اهل شوخی و مزاح هستم و با شوخی های خود، مردم را سرگرم می کنم.  او گفتاری به باطل گفته و سخنی را به گناه شایع کرده است.»
هنگامی که خلیفه دوم، عمر بن خطاب می خواست علی علیه السلام را خلیفه بعد از خود معرفی کند، همین مطلب را بهانه کرد و خطاب به حضرت گفت: «یا علی تو مناسبترین شخص برای خلافت هستی، اگر شوخ و اهل مزاح نبودی» و خلیفه این صفت را برای حضرت نقص به حساب آورد، زیرا به پندار وی خلیفه یا هر رئیسی می بایست غرور و تکبر به خرج دهد تا بتواند امور را ادره کند. این در حالی بود که حضرت خودش برخورد گشاده با مردم داشتند و چون مستکبران و مستبدان خود پسند و خود خواه که چهره درهم می کشند و خود را عبوس نشان می دهند، نبود.[18] همیشه خوشرو و خندان بود و کسی را از خود نمی رنجاند.
علی علیه السلام هیچ کینه ای در دل نمی پروراند و حتی با دشمنان خود کینه ورزی نمی کرد و از آنها بدگویی نمی کرد.[19]
حضرت در مورد تواضع می فرمایند:
«اعظم الناس رفعة من وضع نفسه اکثر الناس ضعة من تعاظم فی نفسه» ؛ «بلند پایه ترین مردم کسی است که خودش را پایین آورد ، فرومایه ترین مردم کسی است که خودش را بزرگ پندارد.»[20]

رفتار علی علیه السلام در خانه
رفتار علی در خانه او روی عدل و انصاف بود، میان افراد خانه فرق نمی گذارد حقوق و احترامات همه را منظور می داشت ، مانند سایر افراد کار می کرد. برای خانه آب می آورد و به حضرت فاطمه سلام الله علیها کمک می کرد ، لباس خود را اصلاح می کرد، کفش خود را وصله می زد، قلیل المؤونه بود و بیشتر اوقات بیش از یک پیراهن نداشت کفش را از لیف خرما می ساخت و بند شمشیرش هم غالباً از همان لیف خرما بود به غلامان و کنیزان بیش از اندازه کار نمی گفت. لباس او با لباس غلامش فرقی نداشت. میان او و زنانش نزاعی واقع نشد و زنانش نیز با هم چنان می زیستند که خواهران با هم زندگی می کنند. در تربیت فرزندانشان آنها را از معدن علم و حکمت و زهد و ورع خود، برخوردار می کرد و از شجاعت و فنون جنگ و سلوک با مردم نصیب وافری به آنها می داد. آنها را آزاده و متکی به نفس بار می آورد و محبت و مهربانی را به آنها می آموخت.[21]

شیوه همسرداری امام علی علیه السلام
بزرگترین عامل خوشبختی و راز کامیابی خانواده، در گرم و با صفا نگه داشتن کانون خانواده اخلاق پسندیده و محبت و مهربانی و وفاداری در آن است؛ از این رو امام علی علیه السلام فرمودند: «هیچ همنشینی مانند نیک خویی و هیچ میراثی همسنگ ادب نیست»
حضرت نیک خویی را موجب محبت و دوستی معرفی می کرد و در مقابل خوی ناپسند و بد اخلاقی را بدترین هم نشین دانسته، آن را باعث تباه شدن زندگی و سیه روزی و موجب شکنجه و آزار انسان به شمار آورد او که خود دست پرورده اخلاق خوب پیامبر است، از حضرت آموخته که رمز پیروزی در زندگی، به ویژه در کانون گرم خانواده، داشتن خلق و خوی پسندیده است.
بر این اساس، پیامبر تربیت شده الهی و علی علیه السلام تربیت شده پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ یعنی از همان چشمه زلال الهی، بهره گرفته است. به عبارت دیگر دو رکن اساسی خانواده علوی علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هر دو از چشمه سار الهی وحی سیراب شده، به وسیله پیامبر تربیت و پرورش یافته اند؛ بنابراین با هم توافق کامل دارند. علی علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها را به خوبی می شناسد و برای او احترامی در خور، قائل است. فاطمه سلام الله علیها نیز منزلت علی علیه السلام می دانست و او را محترم می شمرد چنان که زن مسلمان، به پیشوای خویش احترام می نهد و به خاطر همین شناخت، و کانون پر از مهر و عاطفه خانوادگی بود که علی علیه السلام می فرمود:
«به خدا سوگند هیچ گاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم، تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرنپیچید، هرگاه به او نگاه می کردم همه ناراحتی ها و غم هایم را از یاد می بردم.»
با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله کارها را میان آنها تقسیم کرده بود به این شکل که علی علیه السلام موظف به کارهای بیرون از خانه و فاطمه سلام الله علیها به امور داخل خانه می رسید با این حال حضرت علی علیه السلام در خانه نیز به حضرت فاطمه سلام الله علیها کمک می کرد و از بار سنگین کارهای داخل خانه که بر دوش او بود، می کاست. حضرت در خانه عدس پاک می کرد، خانه را جارو می زد ودر آسیاب کردن جو به فاطمه سلام الله علیه یاری می داد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «امیرمؤمنان به خانه هیزم و آب می آورد و جارو می کرد و فاطمه سلام الله علیها آسیاب و خمیر می کرد و نان می پخت»
این ها نمونه هایی است از شیوه همسرداری علی علیه السلام بود که نشان می دهد چگونه به فاطمه سلام الله علیها کمک می کرد و سیره او در خانه و با همسرش بر چه اساسی استوار بود. امام هیچ گاه از یاری و کمک به همسرش در خانه و بیرون از خانه، کوتاهی نکرد و مقررات اسلامی را در مورد وی نادیده نگرفت و در هر حال مدافعش بود.
حضرت در مورد حقوق همسران فرمودند: «مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید. هر کس به اندازه یک درهم گوشت برای همسر و فرزندان خویش خریداری کند مانند کسی است که برده ای از فرزندان اسماعیل را آزاد ساخته است.»[22]

رفتار علی علیه السلام با فرزندان خود
شیوه و رفتار علی علیه السلام با فرزندانش، بر همان مبنایی استوار بود که خود بر آن اساس از جانب پیامبر تربیت شده بود، به عبارت دیگر نوع آموزش و تربیتی را که قرآن و سنت برای فرزندان مقرر ساخته بود، به کار می بست و تصریح می کرد که فرزند را بر پدر و مادر و پدر و مادر را بر فرزند حقوقی است متقابل: حق فرزند بر پدر است که بر او نام نیک گذارد، ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و در برابر، حق پدر بر فرزند آن است که از پدر فرمان برد جز آن که اطاعت از پدر، در مسیر سرپیچی از فرمان خداوند باشد.[23] در سخنی زیبا به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فضیلت ها و ارزشهای متعالی در زندگی را چنین می آموزد:
«تقوا پیشه سازید، در پی دنیا و مظاهر آن نباشید؛ حتی اگر دنیا به شما روی آورد به هر چه از مواهب دنیایی است و از دست می دهید، تأسف نخورید، به حق سخن بگویی، برای پاداش الهی کار و کوشش کنید. دشمن ستم گر و یاور ستمدیده باشید و در کارهایتان نظم داشته باشید. برای ایجاد صلح و آشتی بین مردم بکوشید، حال یتیمان را رعایت کنید و نگذارید نابود شوند. همسایگان خود را مراعات کنید. مبادا در عمل به قرآن، دیگران بر شما پیشی بگیرند، همواره مواظب نماز باشید. امر به معروف و نهی از منکر را هرگز ترک نکنید که در آن صورت، بدان بر شما مسلط شده، دعایتان مستجاب نخواهد شد. بر شما باد همبستگی و از تفرقه و پشت کردن به هم پرهیزید.»
در این سخنان هرآنچه باید پدری به فرزندان خویش در امر دینی و دنیایی و در نوع رفتار فردی و اجتماعی بیاموزد، آمده است. هر یک از فرزندانش که متولد می شد روز هفتم تولدش قربانی می کرد و وقتی امام حسن علیه السلام به دنیا آمد، کودک را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورده و حضرت با تمام وجودش آغوش مطهرش را به روی کودک می گشود و سپس در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه می خواند تا نخستین صدایی که گوش او را می نوازد، صدای حق باشد.[24]
در مورد چگونگی تربیت کودک می فرمودند:
«من کان له ولد صبا» هر کس فرزند کودکی داشت کودکی کند.
حضرت در این سخن ارزشمند، رکنی اساسی و حکمت آمیز را مطرح ساخته که با هر کسی باید به زبان خود وی سخن گفت و رفتار کرد و نیز می فرمایند: «فرزندانتان را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نسازید زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شده اند.»[25] و چه زیبا سخنان حضرت تمام دورانها را در بر می گیرد نه تنها زمان خود بلکه حال و آیندگان را.
حضرت علی علیه السلام برای اینکه به فرزند خویش شخصیت و مسئولیت دهد، داوری مردی را که برای رهایی  شخصی بی گناه از قصاص، به قتل اعتراف کرد، به امام حسن علیه السلام واگذاشت و امام حسن علیه السلام فرمود: چون با حضور خویش و با اعتراف به قتل، بی گناهی را از مرگ نجات داد و خداوند می فرماید: «هر کسی مرد بی گناهی را از مرگ نجات بدهد، مثل این است که جهانیان را از مرگ نجات داد»[26] دیه او را از بیت المال بدهید و هر دو را آزاد کنید. حضرت علی علیه السلام داروی فرزندش را پسندید و قضاوت او را تأیید کرد. نمونه این مسئولیت دادنها وارد کردن آنها به مسائل اجتماعی فراوان است.[27]

اخلاق اجتماعی امام علی علیه السلام
سیره امام علی علیه السلام  در برخورد با جامعه در روابط اجتماعی، بر پایه ها و اصولی مبتنی است که از متن قوانین و مقررات اسلامی بر می خیزد و برنامه عملی آن را قرآن و سنت پیامبر معین و مشخص کرده اند. در آن زمان که مردم به حکم اجبار سر تسلیم در برابر معاویه فرود آورده و کار خلافت را به او تسلیم کردند یکی از پیروان امام بر معاویه وارد شد و معاویه اصرار کرد که علی علیه السلام را توصیف کند و او از بیم معاویه مردد بود که چه پاسخی دهد. و آنگاه گفت: «اگر ناچارم که علی را وصف کنم، باید بگویم به خدا سوگند او بلند همت و نیرومند بود. به حق سخن می گفت و به عدل داوری می کرد. چشمه های علم و حکمت و دانش از پیرامونش می جوشید. از دنیا و زیبایی های آن وحشت داشت و با شب و تاریکی آن مأنوس بود.  به خدا او فردی مانند یکی از ما بود. هرگاه سؤال می کردیم، پاسخمان می داد و هرگاه به محضرت می آوریم، آغاز سخن می فرمود. و چون از وی دعوت می کردیم ما را اجابت می نمود. به خدا سوگند با اینکه او به ما نزدیک بود و از ما فاصله نداشت، از ابهت او یارای سخن گفتن نداشتیم و از عظمت او آغاز سخن نمی کردیم چون لبخند می زد، گویی از رشته مروارید پرده می گشود. اهل دین را بزرگ می شمرد و بیچارگان را دوست داشت، توانمند، طمع نداشت که  بر باطل عمل کند و ناتوان از عدل او مأیوس نبود.»[28]
این است توصیف امام در عین اختصار در ادامه به برخی از روابط ایشان در اجتماع اشاره می شود.

1. احترام به حقوق و کرامت انسانها
مردم در رفتارهای اجتماعی دو دسته اند: یک دسته رفتار مبتنی بر تکریم و احترام به حقوق همگانی و دیگر شیوه ای مبتنی بر اهانت و بی احترامی به دیگران.
نمونه دوم رفتار اجتماعی را در طول تاریخ فراوان می توان یافت که نمونه های بارز آن در رفتار فرعون و فرعون صفتان نمایان است. شیوه آنان بر بی احترامی و تحقیر مردم مبتنی است چنان که قرآن به صراحت به آن اشاره کرده است: «فرعون مردم خویش را کوچک شمرد و آنان او را پیروی کردند، آنها قومی فاسقند.[29]
امام علی علیه السلام در برخورد با مردم، دیدگاهی فراتر از دید مسلمان به مسلمانی دیگر داشت. در دیدگاه او مردم از نظر اجتماعی دو دسته می شوند: دسته ای از آنها برادر دینی اند و دسته ای دیگر، در آفرینش با مسلمانان یکسانند؛ از این رو با هر یک از آنها متناسب با آن چه خداوند تعیین کرده و سنت پیامبر و نیز متناسب با شأن و کرامت انسانی آنان، عمل می کرد.
امام صادق علیه السلام روایت کرده است که امیرمؤمنان علیه السلام هنگام خلافت خویش، با مردی از اهل کتاب برخورد کرد، آن مرد که امام را نمی شناخت، از وی پرسید، مقصدت کجاست و حضرت فرمودند: کوفه. آن دو وقتی مقداری از راه را با هم رفتند و سر دو راهی رسیدند که مسیر هر یک از آنها از هم جدا می شود امام از مسیر آن مرد راه را ادامه داد و مرد با شگفتی پرسید؟ مگر عازم کوفه نیستی؟ امام فرمود: بله اما می خواهم قدری تو را همراهی کنم تا حق رفاقت را به جا آورده باشم؛ زیرا پیامبر ما فرموده: هرگاه دو نفر در راهی همسفر شدند بر گردن هم حق دارند و لازم است شخص، رفیق راهش را هنگام جدایی چند گام بدرقه کند و مرد همراه، به خاطر این رفتار امام مسلمان شد.[30]

2. پرهیز از ستم به دیگران و مدارا با دوست و دشمن
پرهیز از ستم یکی دیگر از ارکان شخصیت امام علیه السلام و اخلاق کریمه اوست. او مظهر تقوا بود و از ستم حتی نسبت به دشمن ترین دشمنان خود پرهیز داشت. حتی اگر کسی درباره وی ستم روا می داشت، امام اصرار داشت از راهی که انتخاب کرده بود به هیچ وجه فاصله نگیرد.
از این رو باید گفت: امام منادی بزرگ صلح و صفا بود. با همه اینکه برخی از مردم در مسیر اصلاحی او فتنه و تشنج و مانع ایجاد می کردند، او تمام توان خویش را مصروف می داشت، که امت مسلمان از خونریزی و افتراق بپرهیزند.[31]
مردم از دیدگاه امام علی علیه السلام به دو دسته اند: دسته ای موافق و دوست و گروهی مخالف و دشمن. بعضی نیز گاهی برخلاف راه و رسم دوستی، اعمالی را انجام می دهند که با هر یک از آنها باید متناسب با رفتارشان برخورد کرد. حضرت علی علیه السلام در وصف مدارای پیامبر خدا با مردم فرموده است: «پیامبر همیشه خوشرو بود، و خشن و درشت خوی نبود» او که دست پرورده همین مکتب بود، مدارا با مردم را سرلوحه برنامه عملی و سیره اجتماعی خویش قرار داده بود و می فرمود:
«من کان رفیقاً فی امره نال ما یرید من الناس؛ کسی که در امور خویش، سیره مدارا و سیاست رفق و ملایمت و نرمی را پیش گیرد، به آن چه از مردم انتظار دارد می رسد.»
مدارا با مردم، سنتی حسنه در اسلام است که از این موضوع گسترش مخالفت ها جلوگیری می کند امام اعتقاد داشت که نیمی از زندگی اجتماعی و معاشرت با مردم، در گرو مدارا با آنها است و انسان عاقل و با تدبیر، کسی است که از این موضوع بهره کامل بگیرد و با استفاده عاقلانه و مدبرانه از مدارا با مردم، در روابط خود، زندگی درست و منطقی و سالمی را پی بریزد.
البته امام فقط به سفارش مدارا با مردم و رفق و ملایمت در روابط اجتماعی بسنده نکرد؛ بلکه خود در عمل و سیره رفتاری حتی در برخورد با مخالفان و دشمنان همه آن چه را در بعد نظری به آن اعتقاد داشت، بر کار می بست.
ملایمت امام در برابر خوارج و جنگ جویان نهروان، نمونه کاملی است از مدارای بر دشنان قسم خورده ایشان که به قتل حضرت کمر بسته، بیش از همه، امام را اذیت و آزار کرده بودند.[32]

3. عطوفت پدرانه امام نسبت به کودکان یتیم و توجه به مسائل روانی آنها
در آئین مقدس اسلام مسأله دوست داشتن دیگران و محبت به انسانها مورد کمال و توجه قرار گرفته است و پیشوایان مذهبی، این خوی پسندیده را یکی از عوامل سعادت بشر و از وسائل جلب عنایات خاصه الهی دانسته و به آن فرموده اند.
امام علی علیه السلام می فرمایند: رساترین چیزی که به وسیله آن می توانی رحمت الهی را به خود جلب کنی این است که در باطن به همه مردم مهربان باشی.
عاطفه و محبت، یکی از رساترین نیازمندی های روانی بشر در تمام شئون زندگی اوست. بدین خاطر است که عاطفه و خیرخواهی نسبت به عموم مردم از صفات بارز پیامبران آسمانی و رهبران روحانی بوده و به آن اهمیت خاصی قائل می شدند. در این راه امیرالمؤمنان درخشان ترین مظهر عاطفه و محبت بود، او بود که در مدینه و کوفه (پایتخت اسلامی) به حال یتیمان و بیوه زنان رسیدگی می کرد و در خرابه های بیرون شهر کوفه هر شب برای عاجزان آب و نان می برد، اما آنان این خادم اجتماع را نمی شناختنتد تا شبی که پس از بازگشت از دفن حضرت علی علیه السلام ، امام حسن علیه السلام صدایی شنید، پرسید شما کیستید؟ گفتند ما سالها است در این خرابه ایم و شبانه مردی که از چشمه سار الهی سیراب شده، برای ما آب و نان می آورد و اکنون سه شب است که دیگر به نزد ما نیامده با آن نشانه هایی که دادند معلوم شده او علی علیه السلام بوده است.[33]
حضرت علی علیه السلام چون پدری مهربان مراقب همه افراد بود به همه مستمندان و یتیمان کمک می کرد، می گویند: مقداری عسل بر بیت المال آوردند حضرت دستور داد یتیمان را حاضر کنند در موقعی که عسل را میان آنها تقسیم می فرمود: خود شخصاً به دهان یتیمان عسل می گذاشت، عرض کردند، این عمل برای چیست؟ حضرت فرمودند: امام پدر یتیمان است. عسل به دهان یتیمان می گذارم و به جای پدران از دست رفته آنها عطوفت پدرانه می کنم.[34]

امانت دار در بین مردم و رسول
از جمله خصوصیات بارز امام علی علیه السلام امانت داری ایشان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و در بین مردم بود . هیچ کس مانند علی علیه السلام مورد اطمینان پیامبر صلی الله علیه و آله نبود، پیامبر صلی الله علیه و آله خود ودیعه نگهدار و امانت دار قریش بود و آنان اموال خود را نزد آن حضرت می گذاردند، و چون ناچار شد ناگهان از مکه به مدینه برود، در میان نزدیکان و بستگان خویش جز علی علیه السلام کسی را نیافت که امانتهای قریش را به او بسپارد از این رو او را در مکه جای خود نهاد که آنها را به صاحبانش برگرداند و وام هایی که از مردم مکه گرفته بود بپردازد، و دختران، زنان خانواده و همسرانش را گرد آورده آنها را به مدینه ببرد، و دیده نشد کسی جز علی علیه السلام در این کار همت کند، تنها علی علیه السلام بود که پیامبر به امانت داری اش اعتماد کرد و به شهامت و شجاعتش تکیه کرد و دفاع زنان و نزدیکانش را به نیروی او واگذار نموده، و به راستی و درستی او از جهت خاندان و همسرانش آسوده خاطر گشت، و آن چه از پارسایی و خود نگهداری او می دانست دل مبارکش را بر ادای امانت او آرام داشت، علی علیه السلام نیز پس از اینکه این مأموریت خطیر به دوشش نهاده شد به بهترین وجهی آن را انجام داد.[35]

علی علیه السلام و اکرام میهمان
مردی خدمت پیامبر آمد و اظهار گرسنگی کرد، حضرت فرمود کیست که امشب این مرد را طعام دهد، امام علی علیه السلام گفتند: یا رسول الله من او را امشب میهمان می نمایم. پس علی علیه السلم به نزد فاطمه سلام الله علیها آمد و فرمود: ای فاطمه در نزد شما طعامی هست که این مرد را اطعام بنماییم، عرض کرد: یا ابا الحسن مختصری غذای فرزندان بجا می باشد. ولی میهمان را به فرزندانمان مقدم می داریم حضرت علی علیه السلام فرمود: بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن، غذا را مقابل میهمان گذاشتند و در تاریکی دهان مبارک خود را حرکت می دادند، چنان وانمود می کردند که ما هم غذا می خوریم و چون میهمان از غذا خوردن فارغ گردید، چراغ را روشن کردند، دیدند کاسه از فضل خداوند پر از طعام است، چون صبح شد حضرت برای نماز به مسجد رفتند، رسول خدا بعد از ادای فریضه به علی علیه السلام نظری کرد و گریه شدیدی نمود سپس فرمود: یا اباالحسن دیشب خداوند از عمل شما متعجب شد و آیه 9 سوره حشر را نازل کرد.[36]
موضوع: نمونه ای از رفتار امام علی علیه السلام به عنوان یک شهروند
استاد راهنما: سرکار خانم رحمت آبادی
تهیه و تنظیم: الهه اکبرزاده
مدرسه علمیه حضرت نرجس سلام الله علیها- مشهد
-----------------------------------------------------------------------
[1] - علی رفیعی علامرودشتی،  دانشنامه امام علی، ج10، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه اندیشه اسلامی، سال 1382، چاپ دوم، ص 11.
[2] - همان، ص 14.
[3] - همان، ص 231.
[4] - سرچشمه های نور، مترجمین: محمد تقی رهبر، مسلم صاحبی، تهران، انتشارات چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1379، ج1، ص 113و114.
[5] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، ص 14.
[6] - سوره طه، آیه 20.
[7] - سید اصغر ناظم زاده قمی، علی آینه عرفان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سال 1374، ج1، ص 268.
[8] - فضل الله کمپانی، علی کیست، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، سال 1374، ص 17.
[9] - ضیاء الدین بندر بیگی، زندگی نامه امیرالمؤمنین علی علیه السلام، بی جا، انتشارات اسلامی، سال 72، ج1، ص 56.
[10] - محمد خلیلی، زندگانی حضرت علی علیه السلام، بی جا، انتشارات اقبال، سال 75، ج5، ص 15.
[11] - علی نظری منفرد، قصه کوفه تاریخ زندگی امام علی علیه السلام، قم، انتشارات سرور، سال 1382، ج2، ص 54.
[12] - ضیاء الدین بندر بیگی، زندگی نامه امیرالمؤمنین، ص 49.
[13] - محمد بن نعمان مفید، الارشاد، مترجم سید هاشم رسولی محلاتی، ج1، بی جا، نشر فرهنگ اسلامی، سال 1380، ص 85 .
[14] - انفال، آیات 5و6.
[15] - فضل الله کمپانی، علی کیست، ص 287.
[16] - ضیاء الدین بندربیگی، زندگی نامه امیرالمؤمنین، ص 49.
[17] - محمد جواد شهری، اسوه وحدت، مترجم محمد رضا عطایی، آستان قدس رضوی، سال 72، ص 11.
[18] - ضیاء الدین بندربیگی، زندگی نامه امیرالمؤمنین، ص 41.
[19] - محمد علی خلیلی، زندگانی علی علیه السلام امیرالمؤمنین، ص 16.
[20] - علی اصغر ظهیری، سیره عملی امام علی در آینه روایات و حکایات، بی جا، انتشارات مهر خوبان، سال 1379، ص 87.
[21] - محمد علی خلیلی، زندگانی علی علیه السلام امیرالمؤمنین، ص 417.
[22] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، صص 26-24.
[23] - علی اصغر ظهیری، سیره عملی امام علی در آینه روایات و حکایات، ص 41.
[24] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، ص 26.
[25] - سرچشمه های نور، مترجمین محمد تقی رهبری، مسلم صاحبی، ص206.
[26] - سوره مائده، آیه 32.
[27] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، ص 28.
[28] - سرچشمه های نور، مترجمین محمد تقی رهبری، مسلم صاحبی، ص 135.
[29] - زخرف، آیه 54.
[30] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، ص 31.
[31] - سرچشمه های نور، مترجمین محمد تقی رهبری، مسلم صاحبی، ص 154.
[32] - علی رفیعی علامرو دشتی، دانشنامه امام علی، ج10، ص 33.
[33] - ضیاء الدین بندربیگی، زندگی نامه امیرالمؤمنین، ص 118.
[34] - سید ابراهیم حسینی سعیدی، علی آینه حق نما، ج1، بی جا، بی نا، سال 1380، چاپ دوم، ص 296.
[35] - شیخ مفید، الارشاد، ص 65.
[36] - حمید رضا کفاش، یکصد و ده درس زندگی امام علی علیه السلام، بی جا، ناشر عابد، 1382، ص 21.



نویسنده » فائزه مهربان » ساعت 12:56 عصر روز دوشنبه 88 تیر 15